نساجیران

ساخت وبلاگ

 

صنعت نساجی تا کنون قدمتی 10000 ساله دارد. انسانهای نخستین اولین نساج های روی زمین بودند آنها با پوشش گیاهان طبیعی اولین لباسها و تن پوشها را برای خود ساختند. انسانها به تدریج پیشرفت نموده و از پوست حیوانات و جانوران برای پوشش بدن خود استفاده نموده اند. انسانهای نخستین به این فکر افتادند که میتوان با تلفیقی از پوششهای گیاهی و جانوری برای خود لباس تهیه نمایند. به مرور لباسهای بافته شده گیاهی با استفاده از گیاهان میله ای جایگزین پوشش های تلفیقی شد. سپس کنف شناسایی و قابلیت های آن شناخته شد. ابتدا گیاه کنف با همان شکل طبیعی خود درپوششها بکار می رفت. اما به مرور گیاه کنف تجزیه و به رشته ها و تار و پود های مجزا تبدیل و از این تار و پود ها در بافت لباسها استفاده شده است.

 در فلات ایران نیز صنعت نساجی قدمتی دیرینه دارد. کشف آثاری چون چنبر های دوک از جنس گل رس و یا سنگ در قسمتهایی از کاشان نشانه وجود و قدمت دیرینه این صنعت در ایران باستان است. مادها اولین قومی بودند که در ایران اقدام به تهیه لباسهای قومی و سنتی نمودند و در واقع متولی صنعت نساجی در ایران شدند. آنها با ابزار سنتی اقدام به تهیه پارچه های علفی، پوستی، پشمی، که از نظر جنس و مواد اولیه بسیار مقاوم بود نمودند. مادها در بافندگی، از پشم، کتان، و دیگر الیاف گیاهی استفاده نموده و علاوه بر ریسندگی و ساختن نخ با مالیدن پشم نمد های بسیار خوبـی ساختند و از آن در لباس، زیر انداز، پـوشش اســـبان و ستوران استفاده نمودند. نمــونه این لباسها و زیر انداز ها بر نقشهای تخت جمشید فراوان است.

پیشرفت این صنعت با گوناگونی رنگها وارد مرحله ای تازه شد. پارچه های گوناگون با رنگهای مختلف و از جنسهای خشن و نرم ساخته شد. با به وجود آمدن بازار و گسترش آن در کشورهای همسایه، جاده ابریشم، و تجارت ملتها، صنعت ریسندگی و بافندگی ایران قانونمند و شکل سازمانی و تازه ای به خود گرفت و سلیقه ها و فرهنگ های دیگر ملل نیز وارد این صنعت شد. ریسندگی و بافندگی جزئی از فرهنگ ایران زمین شد. تا جائیکه که تقریباً بافندگی پارچه، فرش، و دوزندگی لباسهای اعضاء خانواده جزئی از شخصیت زن ایرانی بوده است.

با ورود هنر از طریق زنان به صنعت بافندگی و ریسندگی آموزش نیز وارد این عرصه شد. به شکلی که واژه " اوستا و شاگرد " مرسوم شده و همه سعی در کسب مقام "اوستا کاری " در این حرفه را داشتند. این سعی و تلاش موجبات رشد این صنعت را فراهم آورد.

اوستاکاران با آموزش های مختلف، نخ ها، تار ها، پود ها، گره ها و ساخت رنگهای مختلف گیاهی و صنعتی کار گاههایی دایر نمودند و به مرور بازار سنتی نساجی ایران پدیدار گشت. بازار قماش یزد، قماش اصفهان، قماش تهران، قماش تبریز و غیره به وجود آمد. و پارچه های چیت، چلوار،

متقال، مخمل، ماهوت، کریشه، آغبانو، زربافت، کشمیر بافته شد.

در سالهای 1850 تا 1860 با انقلاب صنــعتی در اروپا و ورود ماشین آلات به تـولید، این حرفه نیز از روشهای دستی و سنتی به روشهای مکانیکی تغییر نمود و با استفاده از ماشین آلات ریسندگی و بافندگی کارخانجات جدید ساخته شد. تولیدات انبوه آغاز و پارچه ها متنوع و گوناگون جهت مصارف مختلف تولید شد.

در این میان پارچه های صنعتی نیز تولید و به بازار آمد. لباس کار کارخانجات تولیدی، لباسهای نظامی، لباسهای بیمارستانی، لباسهای خدماتی، لباس فرم موسسات ، شرکتها، ادارات، هتل ها، لباس های مشاغل خاص، لباسهای نسوز، لباسهای ضد آب و ضد مواد شیمیایی خاص از گروه پارچه های صــــنعتی می باشد.

www.نساجیران.com

 

نساجیران...
ما را در سایت نساجیران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داودی nasajiran بازدید : 83 تاريخ : دوشنبه 23 دی 1392 ساعت: 13:28

تاریخچه صنعت نساجی در ایران


برای اگاهی از تاریخ پیدایش صنعت ریسندگی و بافندگی بایستی به همراه باستانشناسان و محققین به درون غارها برویم و از روی اثار بازمانده از قرون و اعصار پیشین و بازیافته های باستانی به واقعیتها و اطلاعاتی دست یابیم . اما افسانه های ملی ایران نیز با همه ابهام و ایهامی که دارند حقایقی را نیز به ما منتقل می کنند. شواهد و قراین موجود حاکی از ان است که صنعت نساجی در حدود ۳۰۰۰سال قبل از میلاد مسیح در ایران شروع شده و نشانه های مربوط به ان ضمن کاوشهای باستان شناسی در شوش به دست امده است. تا زمان روی کار مغولان نساجی همیشه یکی از صنایع پر رونق ایران بوده وبه علت پر مصرف بودنش در همه ادوار تلاش شده است تا کشور ما در زمینه تولید ان حالتی خود کفا داشته باشد و افزون بر این اسناد ومدارکی که موجود است ثابت می کند که در مقطعهایی از تاریخ منسوجات ایرانی جنبه صادراتی قوی هم داشته و قدرتمندان از هر وسیله ای بهره میگرفتند تا صنعت نساجی را رونق بخشند .

پس از حمله مغولان به ایران؛ همپای تغییرات متعددی که در زندگی ایرانیان به وجود امد به دلیل انکه مغولان خراج گذار دولت چین شمالی بودند و اصرار به رواج کالا های چینی در متصرفات خود داشتند منسوجات چینی در ایران رایج شد.به دلیل تنوع رنگ و ارزان بودن قیمت پارچه های چینی مصرف کنندگان استقبال خوبی از انها به عمل اوردند.تولید کنندگان داخلی نیز به جای انکه به بهبود کیفیت تولیدات محصولات خود بپردازند شروع به پایین اوردن قیمت تولیدات خود کردند تا بتوانند از نظر قیمت با بازار انها به رقابت بپردازند و عده ای نیز خواسته یا نا خواسته از گردونه تولید ورقابت خارج شدند.پس از به قدرت رسیدن صفویان با وجودی که تلاش هی گسترده ای برای احیای صنعت نساجی شد.اما به دلیل تغییر روحیه مصرف تولیدات بیشتر به پارچه های گران قیمت نظیر زری،مخمل و پارچه های ابریشمی گران قیمت منحصر شد و کماکان باتوجه به تلاشی که دولت صفویه در جهت گسترش تجارت خارجی داشت پارچه های ارزا قیمت مورد نیاز طبقات عادی اجتماع توسط بازرگانان خارجی از کشورهای دیگر وارد می شد.
در سالهای بعد از سقوط دولت صفویه،کریم خان زند هنگام فرمانروایی خود به فکر احیای صنایع بومی وسنتی کشور ،ازجمله نساجی افتاد و در این رابطه کوشید تا بر خلاف پیشینیان خود که عادت به لباس های تجملی داشتند لباسهای بسیار ساده بپوشد .در دوران بعد از کریمخان زند که امیرکبیر پای بر عرصه مدیریت کشور نهاد ،برحسب معاهده تجارتی که با سایر کشورها بسته شده بود از امدن اجناس انها به ایران جلوگیری نکرد.ولی در عین حال جنس خارجی را مردود می دانست و متاع ولباس مملکت خود را برتن می کرد.قبل از امیرکبیر،لباس سربازها از ماهوت انگلیسی تهیه می شد ولی برای تعالی رشد و توسعه داخلی دستور داد که لباس نظامیان از چوفای پشمین مازندران تهیه شود. در زمان امیرکبیر شالهای دستی کرمانی به قدری عالی بافته می شد که با شالهای کشمیری رقابت میکرد.در ان زمان سردوشی های نظامیان را از اتریش می اوردند،که یک روز یک سردوش زیبا توسط یک خانم به نام بانو خورشید دوخته شد به قصر امیر رسد و ایشان ان را پسندیدند و ان را مورد نشویق قرار دادند واعلام کردند که امتیاز تهیه سردوش را به مدت۵سال به این خانم واگذار نمایند.وی دستور داد برای او کارگاه و ابزار کار ایجاد شود و شاگردان زیاد در خدمت او بگمارند تا سردوشی های مورد نیاز ارتش را تهیه کند.در زمینه نساجی کارهای بسیاربزرگی انجام داد که از ان جمله ایجاد صنایع نوین در ایران بوده است در زمینه نساجی یک کارخانه بزرگ نخریسی و یک کارخانه بزرگ چلواربافی در تهران و چند کارخانه حریر بافی در کاشان و یک کارخانه ریسندگی در ساری راه انداری نمود.
زمانی که سیدداوود جان برای استخدام تعدادی معلم به اتریش رفته بود،خطاب به وی نامه ای نوشت:ماهوت زیاد به مصرف لباس های ایرانی می رسد ولازم است که ماهوتسازی را از اهالی اینجا یاد بگیرند تا این صنعت در ایران نیز مستحکم شود و جایگاه خودش را پیدا کند.لذا۲نفرماهوت ساز بسیار ماهر که ماهوت بسیار خوب بسازند معرفی شوند و نمونه ای نیز از اسباب و الات کارخانه ماهوت سازی را با خود بیاورند که اینجا ساخته شده و مشغول ماهوت سازی می شوند .
امیر در این دوران دستور داد به جای شال کشمیری که سود حاصله به جیب دیگران عاید می شود شالی ببافند که منصوب به امیر نمایند واهل کرمان شالی بافتند که قیمت ان به طاقه ای یکصدوشصت تومان رسید و طاقه شال معمول ومتداول چیزی درحدود سی یا چهل تومان قیمت داشت.
زمامداری امیرکبیر بسیار اندک وکوتاه بود،که این مساله باعث شد نه تنها راه او ناتمام ماند بلکه انچه رشنه بود نیز پنبه شد .چرا که بعد از رحلت امیرکبیر دیگر به ان ترتیب کار نمی کردند وشال نمی بافتند. این مساله باعث شد که سیل واردات منسوجات به طرف بازارها سرازیر شود و برای انکه حداقل توانسته باشند حمایتی از صنعت نساجی داخلی داشته باشد.،در جلسه مجلس شورای ملی طرحی اریه شد که در ان کارمندان دولت موظف شدند هر چه برای لباس خود تهیه می نمایند از منسوجات و مصنوعات داخلی و وطنی باشد. در مساعی این طرح استفاده از منسوجات داخلی برای دوخت لباس نظامیان کارکنان شهرداری و دانش اموزان مدارس به مرحله اجرا گذاشته شد این طرح طی سالهای متمادی و تاسال۱۳۳۷نیز ضعف وقوت داشت اما پس از سال۱۳۴۲حمایت از صنایع داخلی بطور کل به دست فراموشی سپرده شد و اگرچه تلاشها و کوشش هایی در این رابطه به عمل امد تا شعار ایرانی جنس ایرانی بخر را بر سرزبانها بیاندازند اما حرکت حالتی فرمایشی و مقطعی داشت و انچنان که لازم بود از ان پیگیری به عمل نیامد لذا نتایج محسوسی از این طرح به دست نیامد.در کتاب معروف ایران از اغاز تا اسلام به تالیف پروفسور گیریشمن دانشمند وایران شناس معروف،ابراز شده است تاریخ هجاری نقوشی که به۳۰۰۰سال قبل از نیلاد مسیح می رسد وپادشاه لولوبی که یکی از حکام بخر ایران بوده است با لباس کوتاه بر تن و کلاهی مدور برسر نشان میدهد،به این معناست که در ان زمان از پیدایش فن ریسندگی و بافندگی زمانی دراز شاید چیزی حدود چند هزار سال گذشته بود. بی شک بافته های اولیه به صورت شالی بردوش افکنده می شد و با بند یا چیزی شبیه طناب در ناحیه کمر بسته می شد کما اینکه هم اکنون هم در بیت قبایل غیرمتمدن و بدوی افریقا تنپوشی به همین شکل رواج دارد که عموما یک اندازه و یک شکل است و دوخت در ان نقش عمده ای ندارد . همچنین وجود پرز و شرابه بر لباس مذکور نشان می دهد که تنوع در بافت پارچه و تفکیک پارچه به نوع پشمی وغیر پشمی وهمچنین به کارگرفتن تزیینات مخصوص (شرابعه) در ان زمین معمول بوده است به همین جهت کاملا می توان پذیرفت که صنعت نساجی و پوشاک در ان محدوده زمانی،عمد نسبتا جوانی را پشت سر گذاشته و به مرحل کمال رسیده بود.بلاخص کوتاهی و بلندی لباس ها را می توان به عنوان نوعی مد اختصتصی پذیرفت و همین مساله نیز به نوبه خود گویای واقعیت تکامل در امر بافندگی پوشاک است . با همه این تفاسیر می توان نتیجه گرفت که که اغاز کار ریسندگی و بافندگی در ایران به حدود هشت تا ده هزارسال قبل از میلاد مسیح بر می گردد.
همچنین میتوان به کشفیات سیلک بر روی ظروف گلی بدست امده که تصویر پروفسور گیریشمن قدمت انرا به پیش زا قرن هشتم قبل از میلاد مسیح تخمین می زند.در مورد تصویر انسان نقش شده بر روی ظروف گلی پیدا شده ودر سیلک در کتاب ایران از اغاز تا اسلام توضیحاتی داده شده است،که تصویر انسان بر روی ظروف گلی قدیمی تر از یونان است که نیم رخ انسانی را در قرن هشتم قبل از میلاد نشان می دهد.این دانشمند در تعریف نقوش حک شده بر روی ظروف گلی سیلک می نویسد :در ظروف سیلک تصاویری از مردان که پیاده می جنگند و دارای کلاه خود و نیم تنه کوتاه وچسبان هستند نقش شده و همچنین بر روی یک مهراستوانه ای نیز تصویر جنگاوری بر پشت اسب منقوش است کهبا غولی می جنگد.وکفشهای نوک بر گشته پوشیده است.
دانشمند دیگر ایران شناس بنام رنه گووسه نیز بیان می کند که لباس های مردم اولیه ایران بیشتراز مجسمهایی شناخته می شود که در حفاری های مختلف پیدا شده ونوع لباس را مشخص کرده است.قدیمیترین مجسمه ی انسانی در فلات ایران پیدا شده است،این مجسمه کوچک بوده و متعلق به ۴۲۰۰سال قبل از میلاد مسیح می باشد لباس این مجسمهدر کاشان به دست امده است.این لباس از پارچه ای است که به صورت لنگ و کمر بسته شده است.وجوداین پارچه خود دلیل ان است که ساکنین ان روزگار فلات ایران از پوست حیوانات به طور طبیعی استفاده نمی کردند بلکه از پشم پارچه هایی می بافتند .
در غار کمربندی در نزدیکی بهشهر (مازندران)وسایلی بدست امده است که قدمت ان به چیزی حدود ۶۰۰۰هزار سال قبل از میلاد مسیح بر می گردد این وسایل نشان می دهد که ریسندگی نخ از پشم گوسفند و موی بز در ان زمان متداول بوده است .
اولین پارچه ی بافته شده در ایران به ۴۰۰۰هزار سال قبل از میلاد مسیح بر می گردد که در حفاریات شوش بدست امده است از یک تیغه ی مسی که با سفال های عهد اول در شوش بدست امده است که معلوم می کند که در دوره ی تمدن شوش (۴۵۰۰سال قبل از میلاد مسیح)بافتن پارچه معمول بود و فن پارچه بافی یا توجه به ظرافت پارچه ها کمال را طی کرده بود و قسمت هایی از این قطعه پارچه هم اکنون در موزه های لووروبافلو موجود است .
از یک میله فلزی در تپه حصار دامغان با اثار دیگری متعلق به ۳۰۰۰سال قبل از میلاد به دست امده است که این میله مخصوص ریسندگی بوده و نخ های نازک با ان می تابیدند. این میله نشانه پیشرفت ریسندگی در ان زمان می باشد . اخیرا نیز ایران در کشفیات خود که فسمتی از ان روشنگر دوران ما قبل از اریایی است بقایای دوک هاو سنگ هایی به دست امده است که نشان میدهد رسندگی در دوره ی افسانه ای ایران معمول بوده است و اسباب و لوازم داشته است.درحدود۲۷۰۰سال پیش از میلاد مسیح بافندگی ظریفتر در فلات ایران معمول شد و ظرافت پارچه های این دوره به خوبی می تواند به ما ثابت کند که دوره نسبتا طولانی بافندگی به منظور پوشانیدن تن به پایان رسیده و ابتکار و ذوق بیش از احتیاج رواج پیدا کرده بود.
بدین ترتیب از روی اکتشافات قابل استناد تاریخی و باتوجه به انچه از نوشنه های محققین و تحقیقات و ایران شناسان نقل شده است می توان پذیرفت که در ان دوران انسانهایی بوده اند که به فن ریسندگی وبافندگی دست پیدا کردند و از این فن بهره برده اند که این مساله از حدود۱۰هزارسال پیش از میلاد مسیح بوده است .در ان زمان از پشم گوسفند و بز برای بافتن پارچه استفاده می کردند.
همچنین سیری اجمالی در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی نشان می دهد که پیشدادیان نخستین ایرانیانی بوده اند که کار ریسندگی و بافندگی و خاصه دوخت به انان منسوب بوده است.با استناد به بحث باستانی ایرانی به این واقعیت تردیدی نیست که رشتن نخ از پشم حیوانات و بافتن پارچه و فراهم اوردن فرش از پشم ونخ از زمان پادشاهان پیشدادی در ایران معمول گردیده و به این ترتیب راه کمال را طی کرده است. نویسندگان کتابهای تاریخ طبری و نوروزنامه بر این مساله متفق القول هستند که پیشدادیان سراغاز بافندگی و پوشاک بوده اند.
اولین کارخانه در زمینه نساجی پشمی با حمایت دولت و همکاری بخش خصوصی در سال۱۳۰۴تاسیس گردید.متعاقب ان شهرهای یزد،کرمان وکاشان و استانهای خراسان،مازندران،گیلان . اذربایجان نیز دارای کارخانجات مختلف صنعتی نساجی شدند. قبل از جنگ جهانی دوم حدود۴کارخانه نساجی در رشته های مختلف پنبه،پشم،ابریشم وکنف در کشور مشغول به فعالیت بودند که تولید انها به حدود ۶۰میلیون متر در سال می رسید.از مجموعه کارخانجات این دوره ۴واحد با سرمایه دولت تاسیس گردیده بود.انگیزه اصلی این کار،صنعتی کردن کشور و گسترش صنایع نساجی و ترغیب و تشویق سرمایه داران بخش خصوصی به فعالیت جهت ایجاد واحدهای ریسندگی و بافندگی در این دوره بود .رشد صنایع نساجی در سال های ۱۳۲۰تا۱۳۳۲به اوج خودش رسید و به همین جهت پارچه های خارجی در بازار ایران جولانگاهی یافتند.و ارز فراوانی را از مرز خارج کردند .
صنعت نساجی در دوران جنگ جهانی دوم با شکلات عدیده ای روبرو بود. از قبیل فرسودگی ماشین الات ،کمبود قطعات یدکی،عدم امکان ورود لوازم یدکی و مواد اولیه مورد نیاز ،مسایل کارگران وغیره از عمده این مشکلات بود ‍؛با اینکه درامدهای سر شاری عاید صاحبان کارخانه ها می گردید ،اما سرمایه گذاری و اصلاح وتوسعه لازم در این صنعت به عمل نیامد. علی رغم مشکلاتی که از لحاظ کاهش منابع ارزی و سرمایه های عمومی در طول برنامه عمرانی اول متوجه صنایع نساجی شد و بخش خصوصی پابپای اقدامات درستبه ترمیم نقایص و اصلاح ماشین الات پرداخت،تا جاییکه وضع کارخانه های موجود با یک تغییر و تحول اساسی روبرو گردید و کارخانه های نساجی پنبه ای از۳۰واحدبه۴۱واحد ئ تعداد دوک های ریسندگی و ماشین های بافندگی به ترتیب تا ۳۳۵۸۴و۴۴۳۷واحد افزایش یافت.
قبل اجرای برنامه عمرانی اول در کشور کارخانه های دولتی پارچه بافی که در سطح کشور مشغول به فعالیت بودند عبارت بودند از:کارخانه نساجی بهشهر،کارخانه حریر چالوس،کارخانه گونی بافی قایمشهر وکارخانه نساجی قایمشهر .قبل از انقلاب به دنبال بررسی هایی که صورت گرفت کارخانه چیت سازی تهران نیز با سرمایه دولت و با ظرفیتی معادل ۱۰۰۰۰دوک ریسندگی و۳۰۴دستگاه ماشین بافندگی تاسیس شد و به این ترتیب تعدادکارخانه های دولتی به ۵ واحد رسید این مساله در طول اجدای برنامه اول بود.در برنامه عمرانی دوم قبل از انقلاب با دیگر توسعه صنایع نساجی مورد توجه قرار گرفت.در اغاز این برنامه که در سال۱۳۳۴بود اعتباری به مبلغ ۳میلیارد ریال به این منظور اختصاص داده شد.از محل این اعتبار نوسازی کارخانجات نساجی بهشهر و قایمشهر انجام گردید و تولید ۲واحد نامبرده به این ترتیب از ۵میلیون متر و۱۷میلیون متربه۲۴میلیون متر و۳۰میلیون متر در سال افزایش یافت و متعاقب ان این اقدام با سرمایه گذاری مجدد حجم منسوجات تولیدی کارخانه چیت تهران نیز از۵میلیون متر به۳۶میلیون متر رسید و کارخانه جدیدی با ظرفیت ۲۵میلیون متر تولید سالیانه در قایمشهر تاسیس شد.کارخانه گونی بافی دیگری نیز با ظزفیت تولید ۷میلیون متر در همدان تاسیس گردید.در پایان برنامه دوم مذکور جمعا ۷۵کارخانه بافندگی پنبه ،الیاف مصنوعی ،پشم ،ابریشم و کنف در نقاط مختلف کشور موجود بود. لیکن همه انها در طول برنامه کار فعالیت نداشتند به این معنی که گروهی تعطیل و گروهی نیز با ظرفیت جزیی مشغول به کار بوده اند .
در پایان برنامه دوم بحث تولید در مقایسه با ابتدای برنامه به میزا ن قابل توجه ای افزایش یافت.یعنی تولید پارچه های نخی از ۶۲میلیون متر تولید محصولات کنفی از ۲۰۰۰هزار تن به دو برابر رسید .از سال ۱۳۱۴به بعد تولید منسوجات پشمی ونخی سیر صعودی داشت تا انجا که در سال ۱۳۴۵ایران از ورود پارچه های نخی بینیاز شد و در همین سال دو سوم پارچه های پشمی و پتوی مورد نیاز مردم از طریق منابع داخلی و یک سوم بقیه از خارج تامین گردید.در سال۱۳۴۸جمعا ۱۱کارخانه با سرمایه ای معادل ۸/۱۴۴۵میلیون ریال ایجاد گردید که از این مبلق ۵/۹۳۳میلیون ریال صرف تهیه ماشین الات شدونیز تعداد ۸۲۶نفردر واحدهای مذکور اشتغال یافتند.طی این سال ها ۶۲کارخانه بزرگ نخی و۱۵کارخانه پشم بافی در نقاط مختلف کشور کار فعال انجام می دادند.تعداد خیلی زیادی نیز واحد های نساجی نخی وپشمی کوچک بودند که در کشور فعالیت داشتند که بیشتر انها در اصفهان و تهران و یزد استقرار داشتند.
از مهمترین نکات دیگر در این دوره اموزش کارگران شاغل و ایجاد مدارس حرفه ای و دانشکده های مخصوص این رشته که در مورد دوم دانشکده صنعتی امیر کبیر (پلی تکنیک تهران)ربایت در شمار مهمترین مرکز اموزش صنایع نساجی به خصوص رنگرزی به حساب آورد.

www.نساجیران.com.

 

نساجیران...
ما را در سایت نساجیران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داودی nasajiran بازدید : 84 تاريخ : دوشنبه 23 دی 1392 ساعت: 13:25

تاریخچه نساجی

اولین پارچه ی بافته شده در ایران به 4000هزار سال قبل از میلاد مسیح بر می گردد که در حفاریات شوش بدست آمده است قسمت هایی از این قطعه پارچه هم اکنون در موزه های لووروبافلو موجود است اخیرا نیز ایران در کشفیات خود که قسمتی از آن روشنگر دوران ما قبل از آریایی است بقایای دوک ها و سنگ هایی به دست امده است که نشان میدهد ریسندگی در دوره ی افسانه ای ایران معمول بوده است.
همچنین سیری اجمالی در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی نشان می دهد که پیشدادیان نخستین ایرانیانی بوده اند که کار ریسندگی و بافندگی و خاصه دوخت به انان منسوب بوده است نویسندگان کتابهای تاریخ طبری و نوروزنامه نیز بر این مساله متفق القول هستند.
کاوش‌ها و پژوهش‌های دانشمندان و پژوهشگران در صد ساله اخیر نشان داده است که ایرانیان از پیشتازانی بوده‌اند که به کار بافندگی پارچه پرداخته‌اند. حتی ساکنین ایران باستان در دوره دوم سنگ (یا به اصطلاح عصر حجر میانین) با فن پارچه‌بافی آشنا بوده‌اند. برای اثبات این واقعیت، بهترین گواه؛ سفال‌ها، نگین‌ها و مهره‌هایی‌اند که بیش از هشت هزار سال قبل از میلاد در ژرفای خاک‌های این مرز و بوم جا گرفته‌اند. پروفسور کارلتون کن که برای اداره کل باستان‌شناسی کار می‌کرد، ضمن کاوش‌هایی در سال‌های ۱۳۲۸ تا ۱۳۲۹ (1949 تا 1950) در غاری موسوم به غار کمربند در نزدیکی دریای خزر، پارچه‌هایی به دست آورد که ثابت می‌کند اقوام ایرانی از همان آغاز غارنشینی، پشم گوسفند و بز را به‌صورت پارچه می‌بافتند. آزمایش‌هایی که با کربن ۱۴ بر روی پارچه‌ها انجام گرفت، نشان داد که قدمتشان به ۶۵۰۰ سال قبل از میلاد می‌رسد.
لنگرها و دوک‌هایی که طی سی سال اخیر در حفاری‌های مختلف به‌دست آمده گواه وجود کارگاه‌های بافندگی در ایران کهن است. باستان‌شناسانی چون پروفسور گیرشمن و دکتر فیلیس اکرمن تایید می‌کنند که عمر این دوک‌ها و لنگرها، با نخستین آثار سکونت انسان در فلات ایران مطابقت کامل دارد. در دوره تمدن شوش (۴۵۰۰ سال قبل از میلاد) فن پارچه‌بافی با توجه به ظرافت پارچه، راه کمال را طی کرده است. تیغه مسینی که با سفال‌های عهد اول در شوش به‌دست آمده و اثر املاح مس بر روی پارچه‌ای که تیغه را در آن پیچیده بودند، گواه این مدعاست. هم‌اکنون قسمت‌هایی از این قطعه پارچه در موزه لوور موجود است.
از نوشته‌های گزنفون چنین برمی‌آید که، در دوره مادها پارچه‌هایی زیباتر و بهتر از گذشته بافته می‌شده است. چنانکه کورش هخامنشی تحت‌تاثیر زیبایی و کمال لباس مادها قرار گرفت و نزدیکان خود را نیز برآن داشت تا مانند مادها لباس بپوشند.
نساجی ایران در دوره هخامنشی به‌ویژه در زمینه بافت پارچه‌های ابریشمی، پشمی نرم و لطیف، مشهور بود و شاهان این دوره به داشتن لباس‌های زیبا و فاخر شهرت داشتند. یکی از دلایلی که برای نشان دادن پیشرفت صنعت پارچه‌بافی در زمان هخامنشیان ارائه می‌شود این است که اسکندر با آن همه تعصب یونانی‌گری، برحسب نوشته‌های هرودوت و پلوتارک از زمان ورود به ایران تا هنگام مرگش لباس‌های زربافت ایرانی بر تن می‌کرد. پلوتارک و دبودور همچنین نوشته‌اند که پارچه‌های زری که تار آن را از طلا و نقره می‌کشیدند و همچنین مخمل، پارچه‌های پشمی و پارچه‌های کتانی ایران در دوره هخامنشیان بی اندازه مطلوب بود.
پس از انقراض دولت هخامنشی، مدت ۵ قرن از نظر بسیاری از صنایع و هنرها از جمله صنعت بافندگی پیشرفت چشمگیری پدید نیامد. این توقف صنعتی و هنری مولود دو عامل است. یکی نفوذ تمدن و سلیقه یونانی‌ها در دوره سلوکی‌ها که موجب امحای فرهنگ و تمدن ایران و توقف هرگونه پیشرفتی در فنون و صنایع خاص ایرانی شد. دوم روحیه جنگجویی و جهانگیری پادشاهان اشکانی که هرچند افتخارات تاریخی بسیاری را سبب شد و در بعضی مواقع ناگزیر به جنگ بودند، با این همه پادشاهان این دوره را از پرداختن به این هنر، تشویق و تربیت صنعتگران و هنرمندان فارغ می‌کرد. از زمان اشکانیان یافته‌های فراوانی در دست نیست تنها اثری که از نساجی این دوره به‌دست آمده چند تکه پارچه ابریشمی است که به‌همراه قطعه پارچه‌های بافته شده در چین، ضمن کشفیات ناحیه لولان در منتهی‌الیه ایران خاوری امروز به دست آمده است.
به گفته اکثریت قریب به‌اتفاق پژوهشگران و مورخان، دوره ساسانی یکی از درخشان‌ترین و گویاترین دوره‌ها از نظر بافندگی بوده است. مسعودی در کتاب مروج‌الذهب می‌نویسد: «نیمی از شوکت و عظمت این دوره را باید در توسعه صنایع از جمله صنعت بافندگی جستجو کرد.» خوشبختانه بافته‌های این دوره به‌وفور در موزه‌ها و کلیساهای غربیان حفظ شده است.
دکتر محمد حسن زکی در کتاب صنایع ایران بعد از اسلام درباره بافته‌های این دوره می‌گوید: «در این دوره، بافندگی ایران به اوج عظمت، ترقی و رونق خود رسید.»
در دوره اسلامی به سبب درگیری عمومی ایرانیان با اعراب و چند پارگی حکومت‌ها در دوره‌های مختلف، صنعت بافندگی از درخشندگی و پیشرفت افتاده بود و در بسیاری از دوره‌ها صنعت پارچه‌بافی چنان سیر نزولی می‌پیمود که گمان نمی‌رفت دیگر هرگز شکوفا شود. هنرمندان این پیشه ظریف با وجود آنکه بسیاری از خلفا، با خوار شمردن آن درصدد نابودی آن برآمدند، چنان کردند که پارچه‌بافان در زمره نجیب‌ترین، با اعتبارترین و اصلی‌ترین شاغلان به‌حساب آمدند.

دوران سلاجقه را باید دوران شکوفایی دوباره هنر ایران دانست. از آن دوره حدود ۵۰ تکه پارچه باقی مانده‌است که اوج هنر در آنها دیده می‌شود. در این دوره پیچیده‌ترین و ظریف‌ترین نقشه‌ها بافته می‌شد. در این دوره بافت شطرنجی یک‌‌‌درمیان و دولا معمول‌تر بود و پارچه‌های دورو و اطلسی در کمال مهارت رایج بود.

پروفسور پوپ در کتاب شاهکارهای هنر ایران به شناسایی نابسامانی‌ها و عقب‌ماندگی‌های سال‌های استیلای مغول بر ایران در زمینه نساجی می‌پردازد. در دوره تیموری پارچه‌بافان را از شهرهای مختلف جمع‌آوری، و به سمرقند اعزام کردند تا در آنجا مشغول کار گردند. بدیهی است آنچه در قالب دستور و سلیقه تیموریان به‌وجود آمد نمی‌توانست گامی به‌سوی پیشرفت باشد.»

به حقیقت باید گفت دوران صفویان، اوج شکوه و بلندی هنر و تمدن ایرانیان بوده‌است که پس از اسلام مانند آن دیده و شنیده نشده‌است. آنان دوباره نام ایران را در اندیشه‌ها زنده کردند. بر اثر حمایت بی‌دریغ شاهان صفوی از هنرمندان توفیق عظیمی در پارچه‌بافی به‌دست آمد. به‌راحتی می‌توان پذیرفت که هنرمندان این دوره خاصه در زمان شاه عباس کبیر بافته شده است در تمام تاریخ هنر نساجی جهان همتا ندارد.

با سقوط صفویان به دست افغانها، چراغ هنر ایران هم رو به خاموشی گرایید. افشاریه و زندیه و قاجاریان هم هیچ کاری برای نجات آن انجام ندادند. اگر دوره قاجاریه را یکی از بدترین و دردآورترین دوران در طول تاریخ ایران در زمینه صنعت نساجی و بافندگی پارچه‌های دستی و سنتی بدانیم، بجاست. از طرفی دوره قاجار مصادف است با نهضت همه جانبه کارخانه‌های پارچه‌بافی اروپا، همچنین پارچه‌های روسی که افراد سودجو با رضایت شاهان وقت بی‌رویه و ارزان وارد کشور می‌کردند و مانع برابری تولید کارگاه‌های دستی و سنتی با کارگاه‌های ماشینی می‌شد. صنعتگران و هنرمندان هم که نه حمایتی می‌شدند و نه بازاری برای فروش دست از کار کشیدند واین هنر چندین هزار ساله را به‌دست فراموشی سپردند.
هم‌اکنون صنعت نساجی در مقام یکی از معیارها و شاخصهای توسعه کشورهای مختلف است به گونه‌ای که در میان 10 کشور عمده صادرکننده محصولات نساجی در جهان 7 کشور از ممالک پیشرفته هستند و ارزش صادرات سالانه این محصولات در دنیا به بیش از 260 میلیارد دلار بالغ می‌شود که از این جهت بعضاً به عنوان دومین صنعت مادر تلقی می‌شود. در این میان کشور ایران نیز با توجه به سابقه تاریخی خود، به طور قطع توانایی حضور در بازارهای جهانی را دارد، چنانکه بر اساس کارشناسیهای به عمل آمده می‌توان صادرات محصولات نساجی ایران را در سال به 5 میلیارد دلار رساند. ضمناً ایران نیز هم پای کشورهای پیشرفته و مطرح در این صنعت توانسته است در شاخه‌های گوناگون صنعت عظیم نساجی و صنایع وابسته موجبات ارتقاء و گسترش را فراهم آورده و با اتکاء به مهارتهای تکنولوژیک نیازهای اساسی این صنعت را مرتفع سازد.

www.نساجیران.com

نساجیران...
ما را در سایت نساجیران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داودی nasajiran بازدید : 87 تاريخ : دوشنبه 23 دی 1392 ساعت: 13:23

-------A+ A A-

تاریخچه نساجی در ایران

  • Description: پرینت

صنعت نساجی تا کنون قدمتی 10000 ساله دارد. انسانهای نخستین اولین نساج های روی زمین بودند آنها با پوشش گیاهان طبیعی اولین لباسها و تن پوشها را برای خود ساختند. انسانها به تدریج پیشرفت نموده و از پوست حیوانات و جانوران برای پوشش بدن خود استفاده نموده اند. انسانهای نخستین به این فکر افتادند که میتوان با تلفیقی از پوششهای گیاهی و جانوری برای خود لباس تهیه نمایند. به مرور لباسهای بافته شده گیاهی با استفاده از گیاهان میله ای جایگزین پوشش های تلفیقی شد. سپس کنف شناسایی و قابلیت های آن شناخته شد. ابتدا گیاه کنف با همان شکل طبیعی خود درپوششها بکار می رفت. اما به مرور گیاه کنف تجزیه و به رشته ها و تار و پود های مجزا تبدیل و از این تار و پود ها در بافت لباسها استفاده شده است.
 
   در فلات ایران نیز صنعت نساجی قدمتی دیرینه دارد. کشف آثاری چون چنبر های دوک از جنس گل رس و یا سنگ در قسمتهایی از کاشان نشانه وجود و قدمت دیرینه این صنعت در ایران باستان است. مادها اولین قومی بودند که در ایران اقدام به تهیه لباسهای قومی و سنتی نمودند و در واقع متولی صنعت نساجی در ایران شدند. آنها با ابزار سنتی اقدام به تهیه پارچه های علفی، پوستی، پشمی، که از نظر جنس و مواد اولیه بسیار مقاوم بود نمودند. مادها در بافندگی، از پشم، کتان، و دیگر الیاف گیاهی استفاده نموده و علاوه بر ریسندگی و ساختن نخ با مالیدن پشم نمد های بسیار خوبـی ساختند و از آن در لباس، زیر انداز، پـوشش اســـبان و ستوران استفاده نمودند. نمــونه این لباســـــها و زیر انداز ها بر نقشهای تخت جمشید فراوان است.

   پیشرفت این صنعت با گوناگونی رنگها وارد مرحله ای تازه شد. پارچه های گوناگون با رنگهای مختلف و از جنسهای خشن و نرم ساخته شد. با به وجود آمدن بازار و گسترش آن در کشورهای همسایه، جاده ابریشم، و تجارت ملتها، صنعت ریسندگی و بافندگی ایران قانونمند و شکل سازمانی و تازه ای به خود گرفت و سلیقه ها و فرهنگ های دیگر ملل نیز وارد این صنعت شد. ریسندگی و بافندگی جزئی از فرهنگ ایران زمین شد. تا جائیکه که تقریباً بافندگی پارچه، فرش، و دوزندگی لباسهای اعضاء خانواده جزئی از شخصیت زن ایرانی بوده است.

   با ورود هنر از طریق زنان به صنعت بافندگی و ریسندگی آموزش نیز وارد این عرصه شد. به شکلی که واژه " اوستا و شاگرد " مرسوم شده و همه سعی در کسب مقام "اوستا کاری " در این حرفه را داشتند. این سعی و تلاش موجبات رشد این صنعت را فراهم آورد.


اوستاکاران با آموزش های مختلف، نخ ها، تار ها، پود ها، گره ها و ساخت رنگهای مختلف گیاهی و صنعتی کار گاههایی دایر نمودند و به مرور بازار سنتی نساجی ایران پدیدار گشت. بازار قماش یزد، قماش اصفهان، قماش تهران، قماش تبریز و غیره به وجود آمد. و پارچه های چیت، چلوار،
متقال، مخمل، ماهوت، کریشه، آغبانو، زربافت، کشمیر بافته شد.

   در سالهای 1850 تا 1860 با انقلاب صنــعتی در اروپا و ورود ماشین آلات به تـولید، این حرفه نیز از روشهای دستی و سنتی به روشهای مکانیکی تغییر نمود و با استفاده از ماشین آلات ریسندگی و بافندگی کارخانجات جدید ساخته شد. تولیدات انبوه آغاز و پارچه ها متنوع و گوناگون جهت مصارف مختلف تولید شد.

   در این میان پارچه های صنعتی نیز تولید و به بازار آمد. لباس کار کارخانجات تولیدی، لباسهای نظامی، لباسهای بیمارستانی، لباسهای خدماتی، لباس فرم موسسات ، شرکتها، ادارات، هتل ها، لباس های مشاغل خاص، لباسهای نسوز، لباسهای ضد آب و ضد مواد شیمیایی خاص از گروه پارچه های صــــنعتی می باشد.

www.نساجیران.com

 

نساجیران...
ما را در سایت نساجیران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داودی nasajiran بازدید : 105 تاريخ : دوشنبه 23 دی 1392 ساعت: 13:21

Description: چاپ

Description: نگاهی به تاریخچه بافت پارچه در ایران

نگاهی به تاریخچه بافت پارچه در ایران

زهره روح فر*

تازگی‌ها به مراكز فروش پارچه سر زده اید؟ در ویترین این مغازه‌ها انواع و اقسام پارچه‌های رنگارنگ لباسی را می‌بینید كه در زیر نورهای زرد و سفید جلوه‌‌گری می كنند. از پارچه‌های زری‌باف و ساتن و توری و گیپور و حریر و كرپ تا فاستونی و كتان و چیت كه دسته اخیر را می‌توان از مغازه‌های نه چندان پر زرق و برق خریداری كرد. نكته جالب توجه در این میان اما، برخورد فروشنده‌های این مغازه‌ها با مشتری است.
وارد كه می‌شوی، دست روی هر پارچه‌ای كه می‌گذاری، لبخند رضایت فروشنده را می‌بینی، همراه با ادای این جمله كه پارچه بسیار خوبی را انتخاب كردید، خارجی است، دوام عالی دارد و چندین جمله مشابه دیگر كه با تاكید بر خارجی بودن پارچه و مرغوبیت آن به همین دلیل گفته می‌شود.
قیمت بالای پارچه هم توضیحی از این دست دارد. حال اگر پارچه‌ای با قیمت كمتر بخواهی، پارچه دیگری می‌آورد اما با گفتن این جمله كه ایرانی است و مرغوبیت فرنگی را ندارد، آن را مقابلت پهن می‌كند. پارچه را لمس می‌كنی و به یاد خبرهای ریز و درشتی می‌افتی كه در روزنامه‌ها درباره نابودی صنعت نساجی ایران خوانده‌ای.
به یاد صحبت‌های یك كارخانه‌دار قدیمی كه می‌گفت با هزاران مشكل خط تولید را سر پا نگه می‌دارد تا حداقل كارگران كارخانه‌اش بیكار نشوند، در حالی كه دیگر بازار خرید پارچه‌های تولیدی كشورمان رونق چندانی ندارد. اما این پارچه ایرانی كه امروز نامرادی این چنین گریبانش را گرفته روزی برای خود سرور و سالاری بوده است.
به گفته محققان پیشینه بافت پارچه در ایران به هزار‌ها پیش از میلاد می‌رسد. نمونه‌های قدیمی بسیاری نیز در كاوش‌ها به دست آمده است. برای مثال در طبقات زیرین گنج دره كه قدمتش به هزاره دهم پیش از میلاد می‌رسد آثاری از الیاف طبیعی یافت شده است كه به دو دسته یك تبر سنگی پیچیده شده بود و یا نخستین شواهد باستان شناختی درباره منسوجات ایران مربوط به هزاره پنجم پیش از میلاد است كه در ناحیه سه گابی كردستان از درون تابوت‌های سفالین محتوی اجساد كودكان به دست آمده است. همچنین در میان آثار كشف شده از تپه سیلك، آینه‌ای یافت شده است كه رشته‌هایی از كتان روی سطح آن دیده می‌شود. در شوش نیز از لایه‌های متعلق به ۳۵۰۰ تا ۳۰۰۰ پیش از میلاد، دو سر نیزه پیدا شده كه از نقوش پارچه‌هایی پوشیده شده بودند.
نقوش مهرهای متعلق به این دوران نیز كه پیكره‌های انسانی بر آن حك شده، نشان می‌دهد، كه این افراد جامه به تن داشته‌اند. به جز مهرها، نقوشی كه بر فرش‌ها و گلیم‌های قدیمی نظیر فرش معروف پازیریك بافته شده، ‌آدمیانی را تصویر كرده است كه لباس‌هایی همانند دامن‌های قدیمی پوشیده‌اند، نقش‌های این فرش در شناخت سیر بافندگی دوره هخامنشی بسیار حایز اهمیت است. همان طور كه نقش برجسته‌های تخت جمشید از دیگر منابع بررسی سیر بافندگی به شمار می‌آیند.
سلسله‌های مختلف نیز در سیر و تحول امر بافندگی نقش‌های متفاوتی داشته‌اند. پارتیان در زمان استیلای خود، نساجان قابلی داشته‌اند و منسوجات پشمی و كتان را بسیار عالی می‌بافتند. آنها بعدها با وارد كردن ابریشم چینی، بافت این پارچه را نیز آموختند، می‌گویند: این روش را جزو اسرار حفظ كردند و جزو صادركنندگان این پارچه بودند.
از دوره ساسانی نیز پارچه‌های ابریشمی بسیاری باقی مانده كه نشان از تولید انبوه این بافته‌ها دارد. در مهمترین و بزرگ‌ترین كارگاه‌های حریر بافی در زمان ساسانیان خوزستان، به ویژه شهرهای شوش، شوشتر و جندی‌شاپور قرار داشتند. علاوه بر خوزستان در خراسان، طبرستان، گرگان، آذربایجان و فارس نیز پارچه بافی رونق فراوانی داشته است.
از دیگر شهرهای معروف این دوران می‌توان به ری هم اشاره كرد، بافندگان این شهر در بافت نوعی پارچه ابریشمی معروف به «دورو» تبحر بسیاری داشته‌اند. ری چه در زمان ساسانیان و چه پس از اسلام تا حمله مغول‌ها از مراكز عمده تولید ابریشم بوده است. در دوره سلجوقی نیز بافت پارچه ابریشمی مرسوم بود كه با تغییر نور، تغییر رنگ می‌داد و به پارچه رنگ و نیم رنگ شهرت داشت. در مورد تزیین پارچه در این دوران و ابتدای ورود اسلام به ایران هم باید گفت،‌ متاثر از سبك‌های ساسانی بوده است. اما به تدریج طرح‌های اسلیمی و نقوش پیچیده و نیز تصویر صحنه‌های عاشقانه و رزمی اقتباس شده از داستان‌های ایرانی جای خود را در این صنعت باز می‌كنند.
یكی از معروف‌ترین پارچه‌های این دوره، طراز نام دارد. طراز به پارچه‌هایی اطلاق می‌كنند كه حاشیه‌ای كتیبه‌دار داشت. در زمان خلافت امویان و عباسیان پارچه‌های طراز اهمیت ویژه‌ای داشته، به طوری كه كارگاه‌های بافت این پارچه در جوار قصر خلفا دایر می‌شد. بر این پارچه‌ها نام و نشانه‌های ویژه خلفا را می‌نوشتند، می گویند: از اهمیت این پارچه به اندازه ضرب سكه یا خواندن خطبه بوده است و از علامت‌های خلع ید این بوده كه نام خلیفه‌ای را روی طراز ننویسند. قطعه طرازی در موزه مترو پلیتن نگهداری می‌شود كه كتابت آن گلدوزی شده و سال ۲۶۶ هجری در شهر نیشابور بافته شده است.
با استیلای مغول‌ها بر ایران،‌ دوران ركودی را در تمامی زمینه‌های فرهنگی،‌ هنری،‌ اقتصادی و ... شاهد هستیم. هنر پارچه بافی نیز از این قاعده مستثنی نیست. چنان كه مراكز و شهرهای مهم پارچه بافی، با حمله مغول‌ها رو به ویرانی گذاشتند. اما با قدرت رسیدن غازان خان و تدبیرهای رشید الدین فضل‌الله وزیرلو، زمینه‌های فعال شدن كانون‌های هنری فراهم شد. در این زمان ابریشم به عنوان یكی از اقلام صادراتی ایران درآمد. حتی معروف است الجایتو پس از فتح گیلان به جای مالیات از امرای شهر ابریشم می‌گیرد.
بعد از این در زمان تیموریان علاوه بر خراسان بزرگ كه پیشتر هم در زمینه بافت پارچه شهرت داشت، شهرهای یزد، كاشان، كرمان و تبریز هم در این زمینه بسیار فعال شدند، به طوری كه محصولات خود را به سایر نقاط صادر می‌كردند. از نمونه‌های پارچه این دوران تعداد اندكی شناسایی شده است.
اما در زمینه هنر بافت پارچه، باید قرون نهم و دهم هجری را عصر طلایی این هنر نامید. در این دوره شهرهای بسیاری به بافت خاص یك پارچه شهرت داشتند. برای نمونه اصفهان مركز تولید پارچه‌های زربافت و قلمكار بود، یا در كاشان انواع پارچه های مخمل و ابریشم بافته می‌شد. گفته می‌شود تنها در یكی از حومه‌های شهركاشان به نام هارون، هزار نفر كارگر ابریشم باف مشغول كار بوده‌اند.
از مشخصه‌های پارچه‌های این دوره می‌توان به همكاری نزدیك نقاشان و نساجان اشاره كرد. در واقع بسیاری از طراحان پارچه از نقاشان به نام روزگار بودند. پارچه‌ای در موزه دوران اسلامی موزه ملی نگهداری می‌شود كه نقش آن به سبك اصفهان است و متقن بر این ادعا. در این دوره همچنین زری‌بافی كه پیشینه‌ای كهن در بافت پارچه دارد، از نظر نقش و نگار به اوج زیبایی خود می‌رسد.
در دوران قاجار هم سیر پیشرفت بافت پارچه را شاهد هستیم،‌ البته نه در حد و اندازه عصر صفوی و تیموری. اما از همین دوران است كه ورود پارچه‌های خارجی رونق می‌گیرد، فاستونی و ساتن از جمله پارچه‌هایی هستند كه استفاده از آنها در این برهه متداول می‌شود حتی معروف است امیركبیر در زمان صدارت خود خرید پارچه‌های خارجی را تقبیح كرده و از مردم می‌خواهد از پارچه‌های داخلی استفاده كنند، از همین رو پارچه ترمه‌ای كه در آن زمان بافته می‌شده، به شال امیری معروف می‌شود و ...
شاید به جرات بتوان شروع سیر قهقرایی بافت پارچه در ایران را ورود اجناس خارجی در عصر پهلوی مربوط دانست. یعنی دورانی كه ورود انبوه لباس‌های حاضری خارجی باب می‌شود، البته در این دوران هم شاهد قدم‌هایی در جهت حمایت از پارچه‌های داخلی هستیم، اما متاسفانه هیچ‌كدام چندان مثمرثمر واقع نمی‌شوند و این قصد با فراز و نشیب‌هایی ادامه پیدا می‌كند تا امروز...
حال شما هم با ما هم عقیده شدید كه پارچه مهجور امروزی، روزی برای خود شهرت آفاق بوده است.

www.نساجیران.com

 

نساجیران...
ما را در سایت نساجیران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : داودی nasajiran بازدید : 105 تاريخ : دوشنبه 23 دی 1392 ساعت: 13:20